
نوشتههای مرموز
باز هم به اتاقم آمد. با ماسکی سفید شبیه پاپیون در زیر چانهاش. از من خواهش کرد از پشت میزم برخیزم و به آن طرف میز بروم. درخواستش را با کلافگی پذیرفتم. جلوی میز رودررویش ایستادم. تعدادی فرم بههمپیوسته کنار چاپگر روی هم تلنبار شده