داستانک چراغ نفتی نیمههای شب است. برف سنگینی باریده و موجب قطع برق شده است. همهچیز در تاریکی فرو رفته است. او غم بزرگی در سینه دارد. طاقت این تاریکی و تنهایی را ندارد. دلخوشی است به تنها سیگاری که خود را ته پاکت قایم کرده است. رقص ادامه » 1400/05/05 ۶ دیدگاه