مقالهها و داستانهای مجتبی طاهری
آیا من را میشناسید؟
چند پرسشفلسفی دربارهی ماهیت “من”. آنروزها مهربانوی قصهی بزرگ علوی میگفت: «جسمم را میخواستم به کسی ببخشم که روح مرا اسیر کند». به درستی پیداست که مهربانو بین خود و
۱۴۰۲/۰۷/۱۲
۷ دیدگاه
داستان کوتاه دوچرخه
از مدرسه که برمیگشتم ناهارم را میخوردم و میرفتم شاگردی خیاطخانهی آقا فرهنگ. شب که میشد مزد نیمروزم را میگرفتم و یکراست میرفتم به دیدن دوچرخهی کورسی پستهایرنگی که توی
۱۴۰۲/۰۶/۰۹
۶ دیدگاه