مقاله‌ها و داستان‌های مجتبی طاهری

انتظار

از اشک های بی شمار انتظارم بپرس و از سرگیجه ی بعد از دَوَران عقربه های ساعتهای بی قرار بدان که آمدنت چقدر به دیر انجامیده است

ادامه »

فرصت طلب

بیهوده آب را گل آلود میکنی این حوضچه خالی از ماهی است

ادامه »

وکیل مدافع

آسوده باش من دعوا را می برم  “زمان” وکیل مدافع چیره دستی است

ادامه »