مقاله‌ها و داستان‌های مجتبی طاهری

مچاله‌های ساده و نجیب

بارها وبارها قلم سبزم را برداشته ام.جملات و کلمات را در ذهنم مرور کرده ام. چند سطری نوشته ام. اما هربار نوشته هایم را مچاله کرده ام. انگار چیزی در نوشته

ادامه »

لحظه های پرواز

گاهی اوقات لحظاتی در زندگی من وجود دارند که با همیشه تفاوت دارند. نمیدانم چه اصراری دارم که تو هم این لحظه ها را درک کنی. شاید به این دلیل

ادامه »

طرح تنهائی

دخترک نقاشم! طرحی از من بکش، نشسته بر نیمکتی تنها خیره به سنگ فرش‌های دو‌رنگ پارک دست‌هایم زیر چانه‌ام هاله ابری در بالای سرم و علامت سوالی در آن می‌خواهم

ادامه »