طرح تنهائی
دخترک نقاشم! طرحی از من بکش، نشسته بر نیمکتی تنها خیره به سنگ فرشهای دورنگ پارک دستهایم زیر چانهام هاله ابری در بالای سرم و علامت سوالی در آن میخواهم حال این روزهایم را درون قابی محصور کنم
دخترک نقاشم! طرحی از من بکش، نشسته بر نیمکتی تنها خیره به سنگ فرشهای دورنگ پارک دستهایم زیر چانهام هاله ابری در بالای سرم و علامت سوالی در آن میخواهم حال این روزهایم را درون قابی محصور کنم
شعر میگویم تا تو بیایی چه بیاثرند این واژههای آشنا: دریا ، باران. تو بهترین واژه شعر منی «بی وفا»
باران، رهگمکرده به خیالم میبارد و قافیههایم خیس میشود تو میروی و به سردی میانجامد آتش مهرم در تو من میمانم و شعرهای نیمکاره و دریا در من طوفانی و تلخ و گلآلود کاش دریا همیشه آبی بود