سرزمین من پر است از عشق بدون وصال. و نرسیدن عشق را جاودانه کرد تا ابد
دقیقا حق با شماست. هنوز هم بوی مدرسه و ورود به اتاق مدیر برای ما والدین با همون ترس دوران…
چقدر الان فضای مدارس متفاوت هست. چند روز پیش که دخترم رو میبردم مدرسه، دربارهی عبور و مرور از خیابون…
سلام بله خانم علیقلیزاده این تجربه کاملاً واقعی و در کلاس پنجم برای من اتفاق افتاد. ممنونم از تعریفتون. شاید…
این داستان واقعی بود؟ خیلی خوب تصویرسازی شده بود. انگار این تجربه برای خودتون رخ داده بود. من چندبار خوندمش.…
سلام دوست عزیز، خانم علیزاده گرامی. رنج و ناکامی، یا شادی و خوشی بستگی به برداشت، توقع و انتظاراتمان از…
سلام. چقدر من ساختار سایت شما رو دوست دارم آقای طاهری. در سایت آقای کلانتری اسم شما رو دیدم. “میزان…
داستان زیبایی بود. در انتظار مرگ بودن دردناک سخت و ترسناکه.
سلام خانم زمانلو. خیلی سپاسگزارم از شما.
خیلی زیبا بود آقای طاهری روان و گیرا. نثرتان انقدر ساده و در عین حال جذاب است که مخاطب با…
چه پایان شوکه کنندهایی.
باز هم لطف شما شامل حال من شد. متشکرم خانم علیقلیزاده
خیلی زیبا بود. شما نثر شیوا و قلم توانایی دارین
چه نامهی زیبایی. بسیار خوب اون درد و رنجهایی رو که توی زندگی کشیده بودید، بر روی صحفه نگاشتید. زنده…
خانم عبدی سلام. سپاسگزارم و خوشحال که وقت گذاشتین.
چه نتیجهگیری جالبی.👌🌷
چه جالب. من اینطور برداشت کردم که ته همه جادهها مرگه. عالی بود.👌
سلام. متشکرم از شما خانم علیقلیزاده. سوال در دیدگاه شما نیز موجوده. همون معیار درستی و نادرستی.
اصول اخلاقی که درست باشند تعریفش در همه جا یکی است. کار درست کاریه که در جهت اون اصول اخلاقی…
سلام و درود به شما سرکارخانم بانام. اخلاقیزندگیکردن دشوارترین راه است. آن هم با وجود نیروهای مزاحم فراوانی که در…
سلام.وقتتون بخیر.متشکرم .نوشته خیلی موجز(بدون کلمه ای اضافه) و جذاب (بدون اضافه گویی هایی که مخاطب را خسته کند.) بود.…
آقای طاهری موضوع داستان جالب بود. تا یه جایی هم خیلی خوب بهش پرداخته بودین ولی از یه جایی به…
بله همینطوره. متشکرم از شما
پس چه تجربه وحشتناکی بوده. خدارو شکر که سالم و سلامتید.
سلام خانم حقدوست گرامی. ممنونم از شما. خودم مسافر اتوبوس بودم. حالوهواش رو هرگز فراموش نمیکنم.
درود جناب طاهری گرامی. قلمتون مانا خیلی قشنگ فضا و حس و حال رو نوشته بودید.
ممنونم از تعریف زیبای شما خوشحال میشم بقیهی داستانهامو مطالعه بفرمایید
البته که داستانای دیگه هم باید جالب باشه من هنوز وقت نکردم بخونموشون
درود آقای طاهری واقعا داستانای معماگونه ای که نوشته اید قابل تحسینه
چقدر قشنگ فضاها را توصیف کرده بودین. صدای خروپ خروپ راه رفتن روی برفها خیلی خوب بود
خوب بهش گفتید. آفرین
سلام جناب طاهری روزتون بخیر شما در زمینه سایت هم کار میکنید؟ میشه لطفاً . ایمیل بدید اگر کار نمی…
ممنونم از شما. خانم علیقلیزاده گرامی.
دیالوگها خیلی عالی بودند. من واقعن لذت بردم
دیالوگها خیلی عالی بودند
متشکرم از شما آقای رحیمی گرامی
قشنگ بود داستان…
ممنون از توجهتون. این داستان خیلیها رو سیگاری کرده😃😃
آقای طاهری سیگار اشنو ندارید؟ باید یکی همین الان دود کنیم از بس داستانتون و دوست داشتم گرچه سیگاری نیستم.
یاد اون جمله از مجتبی شکوری افتادم که می گفت: دنیا جای بدیه اما ارزش جنگیدن رو داره!
سپاسگزارش از شما
متشکرم
بسیار زیبا
کاش بشود به ندانستن خویش معترف باشم. بسیار عالی
چلیپای به زنجیر درآمده؛ آراسته به غفلت به گریبان آدمی. بسیار زیبا بود. من خانهی زبانی در شهر محل زندگیام…
درود بر شما آقای طاهری، نوشتهتان زیبا بود و بسیار دوستاش داشتم. ابراهیمی
ممنوم از یادآوری بهجای شما. جای امید و امیدواری در داستانک خالی بود. کمی ویرایشش کردم. این جملهی «لبخندش را…
ممنونم، به زحمت افتادید.
خط به خط رو خوندم بسیار زیبا بود
کاش پدر بهجای گفتن: «اگه اون اینطور میخواد خشنود باش.» کتاب شفای زندگی رو میداد دست آنجلیکا بخونه. کاش آنجلیکا…
«افول مدرن». چه ترکیب بدیعی. ممنونم از شما خانم زمانلو. دیدگاه شما عمیق و درخور تأمله.
ممنون جناب طاهری بزرگوار که به زیبایی و با این زاویه جنگ رو به تصویر کشیدین… جنگ افول مدرنی است…
صبا خانم عزیز! شما نویسندهی تحسینبرانگیزی هستید. همیشه با کامنتهای زیبا و پرمحتواتون من و مخاطبینتونو شگفتزده و خوشحال میکنید.…
کوچولو بودم؛ فکر کنم هشت سالم بود. شنیده بودم که قراره به ایران حمله بکنن. کجا؟ توی مدرسه از دوستام.…
گاهی دیو زشت درون. گاه فرشتهای فریبخورده و سادهلوح که تنها میداند برای که میجنگد و اما نمیداند برای چه.
جنگ چهرهی زشتی داره و توی جنگ پیروزی هم عین شکسته. سرباز پیروز به عامل بیرونی پیروز شده اما به…
واقعا در این شرایط زندگی کردن سخت تر از مردن است.!
دوست عزیزم شما به من لطف دارید. شما خودتون استادید. نوشتههای شما رو دوست دارم.
باید هم میشد. به نظرم وجه تمایز داستان شما اینه که منتظر ایده ها نمیشید و از هرچیزی ایده ای…
درود بر امیررضا جان هنرمند. این داستان رو چند روز پیش خیلی سریع و در یکی دو ساعت برای یک…
امیررضا جان ممنونم از تعریف قشنگت. به درستی که تصاویر رو با وسواس انتخاب می کنم. صلیب، معرب چلیپا در…
داستان فوق العاده گیرا و جالبی بود چقدر نثر روان و خوبی دارید جناب طاهری.
سلام شعر فوق العاده بود اما معنای چلیپا رو نمیدونم جز با نگاهی عمیق و فلسفی و شاعرانه به زندگی…
خوشحالم پسندیدید. سپاسگزارم.
خیلی از شما متشکرم. شما به من لطف دارید.
کاش فقط یک دقیقه زودتر رسیده بود. لعنت به جنگ
چقدر این داستان رو دوست داشتم. شما نثر خیلی خوبی دارین. نثر تمیز و پر کشش
خیلی شعر زیبایی بود و خوانشتون زیبایی شعر رو دو چندان کرد. موفق باشین
ممنون که وقت گذاشتید و خوندید. دیدگاه شما دلگرم کننده است.
خانم عبدی متشکرم خودم هم این شعر رو خیلی دوست دارم. بله صدای خودمه
وای چقدر خوب بود. یکجا همه رو خوندم. اون نقطه بندی تو جملههاتون خیلی خوب بود. روان هم نوشتید. ایده…
چقدر زیبا بود این شعر. صدای خودتونه آقای طاهری؟
بله هیچ چیز در این دنیا منفورتر از جنگ نیست. جنگ همه چیز را توجیه میکند.قتل، تجاوز، اشغال و ویرانگری…
😢😢😢هرچیزی بهجز این ایموجی میذاشتم قصه رو خراب میکرد. کاش محبوبه عجله نمیکرد. کاش هیچ وقت جنگ نمیشد. کاش هیچ…
خانم مددی بسیار سپاسگزارم از تعریف دستودلبازانهی شما. 🌹🌹
ممنونم از لطف شما آقای طاهری. من از خوندن نوشتههاتون خیلی لذت میبرم چون در وهلهی اول خیلی روان و…
آفرین به این ذهن باز و خلاق. برای چند سطر من چقدر نوشتید! آشنایی شما با مفاخر ملی قابل تحسینه.…
چقدر دوست داشتم این پست رو. خصوصا اون جملهی یکی مونده به آخرو؛ «شخصی لاغر و نحیف دست خود را…
درود بر شما خانم مددی گرامی. همینقدر هم که نوشتید لطف شما رو میرسونه.
چه قشنگ بود. دوست ندارم کامنت کوتاه بذارم ولی اگه زیادی راجعبهش بنویسم حس خوبش خراب میشه.
درسته، الان یادم افتاد. توارد… ممنونم که این نکته رو گوشزد کردین.
خانم مددی عزیز در مسیر آموزش نویسندگی شنیده بودم که همه داستانها نوشته شدهاند.حتا اگر ایدهی دست اولی هم پیدا…
دلم به حال لقمهی کلهپاچه سوخت، نمیدونم چرا. شاید چون قرار بوده خبر سعادت بده اما خب… . خوندن ضربالمثل…
چقدر زیبا و روان بود نوشتهتون. چشمم اصلا توی چالهچوله نیفتاد موقع خوندنش. یاد فیلمنامهی «آینههای روبرو» افتادم. اما خب…
آقای طاهری، من از همون موقع که نگاه دختره گره خورد به نگاه پستچی با خودم گفتم این داستان «پستچی»ِ…
ممنونم آقای رحیمی عزیز
بهره بردیم و خواندنی بود.
خیلی ممنونم. ظاهرا مهلتش تموم شده. شاید بعدا باز هم تمدید بشه
چه خوب و عالی بود. یادش به خیر
چه نوشتهی زیبایی. عجیب به دل مینشست. سال ۷۶ من فقط تو دفتر خاطراتم مینوشتم
توصیه میکنم شرکت کنید http://tehranstory.ir
متشکرم خانم علیقلیزاده عزیز. نظر لطفتونه.
خیلی زیبا نوشته بودین. داستان فوقالعاده زیبایی بود.
ممنونم از شما
ممنونم از نقد زیبای شما خانم علیقلیزاده. سعی میکنم در نوشتههای بعدی این مورد رو رعایت کنم و کاری کنم…
داستان شما رو حتمن میخونم
خیلی لذت بردم. بیست و نیم عالی بود
این داستان رو دوست داشتم یاد داستان قلک و دوچرخهای افتادم که خودم نوشته بودم. همش منتظر بودم که پولاش…
شروع داستان جذاب بود ولی درست از اونجایی که پول رو توی حیاط چال میکنن که بعد سر فرصت برن…
درود بر شما محمد جان. عشق نافرجام، احساسی عمیق و دلخراش است که با وجود تمام آرزوها و امیدها، به…