نیم ساعته نشستم و چسبیدم به راحتی. به در ودیوار خیره شدم و تو برزخ تعارض گرفتارم. این شیطون هم دست از سرم بر نمیداره.
عزمم رو جزم می کنم و با گفتن یه لعنت بر شیطون پا می شم و می رم و بالاخره مسواک می زنم.
نیم ساعته نشستم و چسبیدم به راحتی. به در ودیوار خیره شدم و تو برزخ تعارض گرفتارم. این شیطون هم دست از سرم بر نمیداره.
عزمم رو جزم می کنم و با گفتن یه لعنت بر شیطون پا می شم و می رم و بالاخره مسواک می زنم.
آخرین دیدگاهها