شیوای گمشده با صدای رعد و برق ناصر به خود آمد. آخرین پک را به سیگارش زد و آن را درون جاسیگاری خفه کرد و به درون ویلا برگشت.شیوا با چند تن از زنهای فامیل درحال صحبتکردن بود. وقتی حرف میزد جوری دستش را بالا و پایین ادامه » 1402/11/09 ۴ دیدگاه