گاهی برو
بیرحمانه و نامهربان
خاطراتت را جا بگذار
حافظهات را با خود نبر
اما
بعضت را توشهی راهت کن
پلها را پشت سرت خراب کن
به برگشتن لحظهای فکر نکن
در همین رفتن است که آدم دیگری میشوی
اینجا و اکنون را رها کن
به مقصد فکر نکن
تا هر جا که میتوانی دور شو
3 پاسخ
درود به شما استاد طاهری، شعر زیبایی بود. پر از تجربه البته.
چند وقتی هست مطالب وبسایت رو به روز نمیکنید.
هرزگاهی اینجا میام تا مطلبی تازه بخونم، امیدوارم فارغ از هرچیز بازهم با نوشتههاتون وبلاگتون رو تازه کنید.
ارادتمندم.
امیررضای عزیز سلام. خوشحالم دیدگاه شما رو خوندم. حق با شماست مدتیه وبسایتم رو بهروز نکردم. حضور شما دوباره دلگرمم کرد. حتمن چیزی خواهم نوشت. شما که ماشالا خیلی پرکارید و هر روز مینویسید. موفقیت شما رو آرزومندم.
متشکرم. پرکار بودن من هم بستگی به شرایط داره. گاهی اتفاقاتی میافته که مجبور میشیم همه چیز رو رها کنیم. البته برای مدّتی.
من هم همینطور. امیدوارم شاد و سلامت باشید. و بدرخشید.