- عمل درست کدام است؟
- چرا فکر میکنیم برخی اعمال نادرست هستند؟
- آیا ارتکاب به قتل همیشه و در همهجا نادرست است؟
- قتل دشمن در میدان جنگ چهطور؟
- آیا امور منسوب به ارزشهای اخلاقی اموری مطلق هستند و در همه شرایط به قوت خود پابرجا هستند؟
- آیا کمک به دیگران کاری اخلاقی است؟
پاسخدادن به پرسشهای فراوانی همچون آنچه در بالا دیدید نیازمند پرداختن به نظریات گونهگون اخلاقی است. بایدها و نبایدها قیدهایی است که در گفتوگوهای روزانه بسیار به کار برده میشود. بهعنوان مثال وقتی از کسی میخواهیم کاری “درست” را انجام دهد از کلمه “باید” بهره میبریم یا با بهکارگیری کلمه “نباید” عدم تمایل خود از کاری که به نظر “نادرست” میآید را آشکار مینماییم.
اینگونه است که متوجه میشویم بسیاری از اعمالمان ارزشگذاری شدهاند. همچنین است وضع قوانین و مقرراتی که به منظور امر و نهی صورت میپذیرد. پذیرش این قوانین طبق معمول بدون پرسوجو شکل میگیرد.
اگر از سر کنجکاوی بخواهیم منشأ درستی یا نادرستی امری که به ما توصیه شده یا از آن برحذر داشتهشدهایم را وارسی کنیم به مفاهیمی پایهای خواهیم رسید که سردرآوردن از آن اگر حکایت مُشت و سندان نباشد بهسادگی آبخوردن هم نیست.
حال اگر بر اساس تعریفی آشنا اعمال درست را “فعل اخلاقی” بنامیم و کارهای نادرست را ” فعل غیر اخلاقی”، خواسته یا ناخواسته به یک نظام اخلاقی قابل پذیرش برای بیشتر مردم جامعه اشاره کردهایم.
اما سرچشمه و منشأ این بایدها و نبایدها را در کجا باید جستوجو کرد؟
برخی آن را مطابق با فرامین مذهبی دانسته و عدهای برای آن بنیانی اجتماعی قائل شده و به ضرورت تدوین قوانینی برای دستیابی به زندگی بهتر افراد جامعه مرتبط میدانند.
قتل یا شکنجهگری افعالی نادرست و دارای بار ارزشی منفی قلمداد شده و مهربانی و نجات جان دیگران از محبوبترین اعمال به شمار میروند. زشتی و زیبایی این دست اعمال برای همگان بسیار بدیهی مینماید.
در ادامه به صورت خلاصه به سه نوع نظریهی اخلاقی اشاره خواهم کرد:
- نظریههای اخلاقی تکلیفنگر
- نظریههای اخلاقی نتیجهگرا
- نظریههای اخلاقی فضیلتمدار
نظریههای اخلاقی تکلیفنگر
باور پیروان نظریههای تکلیفمدار این است که بایدها و نبایدهایی برای ما تعریف شده است که فارغ از نتیجهی هر عمل مؤظف به انجام و یا خودداری از انجام آن هستیم. کار درست و اخلاقی یعنی عملکردن بر پایهی این بایدها و نبایدها حتا اگر نتیجه دلخواه از آنها حاصل نشود.
به طور کلی دو نظریهی تکلیفمدار وجود دارد، اخلاق مسیحی و اخلاق کانتی.
اخلاق مسیحی
در اخلاق مسیحی واجبات و محرمات بر اساس فرامین دینی مشخص گردیده و بدون درنظرگرفتن نتایج بهدستآمده به آنها تکالیف مطلق گفته میشود. به این ترتیب درست یعنی آنچه خدا میخواهد و نادرست یعنی هر آنچه که خدا دوست ندارد. بر پایهی این باور قتل گناه کبیره است و باید از آن دوری جست. حتا قتل شخصی که منشأ شر و دشمن بشریت است مانند هیتلر و قتل دشمن در میدان نبرد. این نوع اخلاقگرایی پیروی از نظامی مشتمل بر بایدها و نبایدهاست.
اخلاق کانتی
ایمانوئلکانت عملی را اخلاقی میدانست که با انگیزهای به تمامی از سر تکلیف انجام گرفته باشد. عملی که بر پایهی میل شخصی یا به نیَت دریافت پاداش شکل گرفته باشد نمیتواند عملی اخلاقی به شمار رود. برای نمونه کمککردن به دیگران از سر دلسوزی و یا امید به تلافی لزوماً آبورنگ اخلاقی ندارد. این چنین عملی باید از روی احساس تکلیف و نه با انگیزهی رحم و شفقت و بهدستآوردن محبوبیت و وجههی اجتماعی صورت پذیرد.
در نظر کانت انگیزهی هر عمل به مراتب به نتایج بهدستآمده از آن برتری دارد. چرا که پیامد اعمال غالباً خارج از اختیار ماست برای همین نتایج حاصله تعیینکنندهی اخلاقیبودن یک عمل نیست. از باب مثال اگر با نیَت خیر و احساس تکلیف بخواهیم کودکی را از غرقشدن نجات دهیم اما بهطور اتفاقی باعث مرگ او شویم حکم اخلاقیبودن همچنان بر عمل ما جاری است.
او تکالیف اخلاقی را اموری مطلق میدانست و نه اموری مشروط. بر این بنیاد همیشه باید راستگو بود. هیچگاه نباید دیگری را به قتل رساند. نمونههای یادشده بیانگر نظریهی اخلاقی کانت است که دربرگیرندهی مجموعهای از اوامر مطلق میباشد. پس سفارشهای مشروطی همچون : “اگر میخواهی نزد دیگران محبوب باشی دروغ نگو. یا اگر دوست نداری به زندان بیفتی نباید کسی را به قتل برسانی” عاری از ذات اخلاقی میباشند.
نظریههای اخلاقی نتیجهگرایی
درستی یا نادرستی هر عملی به نتایجی بستگی دارد که از آن برمیآید .در اینجا نقش نیّات و انگیزههای ارتکاب به آن عمل در ارزیابی آن از حیث اخلاقی نادیده انگاشته میشود. بنابراین دیدگاه عمل دروغگویی در صورتی که نتایج مثبتی به بار آورد کاری است اخلاقی.
سودنگری
از مهمترین وجوه اخلاق نتیجهگرا سودنگری است که از آن به لذت باوری نیز یاد میشود. دنبالهروان این نظریه هر عملی را که بیشترین شادمانی و سعادتمندی را به بار بیاورد “خیر” و مبادرت به آن را کاری اخلاقی میدانند. گاهی ممکن است کاری موجب شادکامی و سعادت مردم شود در حالیکه برای دیگرانی واسطهی رنج و سختی شود با این بیان عملی را که بیشترین اختلاف بین لذت ورنج را ایجاد نماید میتوان اخلاقی نام نهاد. همچون نمونه رنجی که به حیوانات برای فایدهگرفتن از گوشتشان به آنها تحمیل میکنیم در همسنجی با لذتی که از خوردن گوشتشان نصیبمان میشود بسیار بیمقدار بوده پس با بیان آوردهشده میتوان از نتیجهی بهدستآمده حکم به اخلاقی بودن آن داد. بنابراین عمل اخلاقی عملی است که سعادت کلی بیشتری را پدید آورد. جاناستوارتمیل از جانبداران این اندیشه بود.
نظریههای اخلاقی فضیلتگرایی
برخلاف نظریههای قبلی که درستی یا نادرستی اعمال را مورد توجه قرار میدهد این نگرش سفارش بر چگونهزیستن دارد. انسان اخلاقمدار پیوسته درحال پرورش فضایل برای دستیابی به شکوفایی و سعادت راستین است. از نظر دور نمیتوان داشت که پیروان آن دیدگاه بر سر مفهوم شکوفایی مناقشاتی با هم دارند.
ارسطو در کتاب معروفش نیکوماخوس پرورش فضایل را راه رسیدن به شکوفایی میداند. فضیلت، تمایل به رفتار به صورت اقتضایی است.الگویی برای عواطف و رفتار ما تا با توجه به اوضاع و احوال مناسب رفتاری درخور آن وضعیت از خود نشان دهیم. همانقدر که کانت ازعواطف و احساسات در ارزیابی عمل اخلاقی چشمپوشی میکرد ارسطو آن را برای خوب زیستن لازم و ضروری میداند.
برابر این نظریه اعمال آدمی رفتاری نه از سر عادت بلکه همراه با اندیشه و تأمل و تشخیص مدبرانه برای دستیابی به تصمیمی درست و متناسب با موقعیتی که در آن قرار داریم است. سخاوتمندی و شجاعت از جمله فضایلی است که میتوان برشمرد.
سخن آخر
موارد یادشده از مهمترین انواع نظریههای اخلاق به شمار میروند. نقدهای فراوانی به هر یک از آنها وارد است. سعی بر آن دارم تا در مقالاتی دیگر به تکتک آنها بپردازم. هر گونه نارسایی در بیان محتوا را بهحساب دشواری موضوع و درک و فهم ناکافی من از آن بدانید. هدف از بیان این مطلب سنجش میزان درک خود از موضوع و خلاصهبندی و سادهسازی آن برای خوانندگان گرامی میباشد.
برای مطالعه بیشتر به کتاب الفبای فلسفه نوشتهی نایجل واربرتن مراجعه شود.
6 پاسخ
مقاله مفیدی بود. با این تفاسیر بایدها و نبایدها در دین اسلام هر سه نظریه
رو شامل میشه درسته؟
ممنونم از شما، به نظر بنده در این خصوص باید به نظریههای اخلاقی تکلیفنگر به ویژه اخلاق مسیحی مراجعه نمود.
همیشه مطالب فلسفی را دوست داشتم.ممنون از به اشتراک گذاشتن چنین مطالبی.
خواهش میکنم. بله فلسفه لذتبخشه
سلام آقای طاهری ارجمند. چقد مقاله خوبیست. ما رو با نظریههای متفاوت آشنا کردین. سپاسگزارم.
ممنون بابت معرفی کتاب در پاورقی. 🌱🍃
مانا باشین.
خواهش میکنم. لطف دارید. ممنونم از شما