از کارهائی نام خواهم برد که شخص یا اشخاصی سعی و تلاش خود را نمودهاند تا آنها را به «درستی» انجام دهند. انجام درستِ کار بدون در نظر گرفتن نتیجهی آن، چیزی است که همه آن افراد بر روی آن متمرکز هستند. شاید بپرسید: اِشکالش کجاست؟ خیلی هم خوب استکه کسی وظیفهای که به او واگذار شده است را به درستی انجام دهد. من هم با شما همعقیدهام. حال به مثالهای زیر توجه کنید:
سرقت از بانک با موفقیت انجام میشود. نقشهی کلاهبرداری بینقص انجام میپذیرد. ترور یک شخصیت سیاسی با موفقیت همراه است. بهطوریکه مراقب متوجه نمیشود در امتحان تقلب میشود. هکری کاردرست با موفقیت وبسایت یک بانک را هک میکند. سندی، بدون نقص جعل میشود. قاضی، حکم محکومیت یک متهم را بر اساس مدارک معتبر و گواهی شاهدان صادر میکند.
کارهای گفته شده همگی به درستی و بدون نقص انجام شدهاند. اما نکته اینجاست که صفت درستی در مورد نحوه انجام کار تعریف شده است نه خود عمل و نفس کار. فرض کنید مدارکی ساختگی توسط یک جاعل حرفهای جعل شده و در اختیار فرد کلاهبرداری قرار گرفته باشد. او هم با استفادهی نادرست از آن اسناد جرمی را مرتکب و اتهام آنرا به گردن فرد دیگری انداخته باشد. و قاضی با توجه به آن مدارک اقدام به صدور حکم محکومیت فردی بیگناه نموده باشد. همانطور که میبینید در موارد گفته شده تمامی وظیفهها به درستی انجام گرفته اما نتیجههای اسفبار و فاجعهآمیزی برای افراد یک جامعه در بر داشته است.
میخواهم نتیجه بگیرم که در یک جامعهی اخلاقی معیار درستی برای اعمالمان همان انجام کار ِدرست میباشد. اما این نکته را نباید فراموش کرد که اگر کار درست را به شیوهای نادرست انجام بدهیم ممکن است به هدف خیلی نزدیک نشویم. پس وجود انتخاب سومی هم ضرورت پیدا میکند و آن اینکه برای رسیدن به نتیجهی درست میباید کارِ درست را بهدرستی انجام داد.
6 دیدگاه
چه نتیجهگیری جالبی.👌🌷
خانم عبدی سلام. سپاسگزارم و خوشحال که وقت گذاشتین.
اصول اخلاقی که درست باشند تعریفش در همه جا یکی است. کار درست کاریه که در جهت اون اصول اخلاقی باشه و با معیارها در تضاد نباشه.
ولی به قول خودتون درست انجام دادنش هم خیلی مهمه. گاهی اوقات یک اشتباه در انجام کار درست، شرایط را وحشتناک میکنه
سلام. متشکرم از شما خانم علیقلیزاده. سوال در دیدگاه شما نیز موجوده. همون معیار درستی و نادرستی.
سلام.وقتتون بخیر.متشکرم .نوشته خیلی موجز(بدون کلمه ای اضافه) و جذاب (بدون اضافه گویی هایی که مخاطب را خسته کند.) بود. خواندم و لذت بردم . شاید شروع کار برپایه درستی، چندان سخت به نظر نیاد اما کم کم شرایطی پیش میاد که افراد خسته شده و به ناچار قید خوب بودن و درستی رو میزنند. این موضوع رو بارها دیده ام. هرچند همه ما دوست داریم کارِ درست را بهدرستی انجام دهیم اما در روزگاری که تعریف ارزشها جابجا شده اند ، درست بودن و درست ماندن بقول دکتر شریعتی: در این دنیاچه دشوار است
سلام و درود به شما سرکارخانم بانام. اخلاقیزندگیکردن دشوارترین راه است. آن هم با وجود نیروهای مزاحم فراوانی که در جهت انحراف ما از مسیر درست وجود دارد. و اما تعریف اخلاق و شاخصهای آن کاری است به مراتب دشوارتر.