تعریف خودشیفتگی جمعی
اگر شما طرفدار متعصب و دوآتشه یکی از تیمهای پرسپولیس و یا استقلال هستید. اگر به آریایی بودن خود میبالید. اگر از اینکه سفیدپوست هستید، مسلمان و یا طرفدار فلان گروه موسیقی هستید احساس غرور و افتخار میکنید باید بگویم که شما دچار خودشیفتگی جمعی شدهاید. انسان موجودی است که به صورت گروهی و اجتماعی زندگی میکند. این ویژگی در تداوم زندگی افراد موجود در یک گروه و جامعه نقش شایانی دارد. خودشیفتگی جمعی بیشتر نگاهش به تفاوتها و تبعیضهای موجود در بیرون از گروه میباشد تا ویژگیهای درون گروهی. بدینصورت که در مواردی که در درون گروه استانداردهای اخلاقی نادیده گرفته میشود به سادگی از آن چشمپوشی میشود اما اگر رفتار گروههای دیگر مغایر با آن استانداردها باشد بهشدت و پرخاشگرانه واکنش نشان داده میشود. اما در مواردی کسانی که در داخل گروه خودی دست به عملی بزنند وارزشهای آن را زیر سوال ببرند، به تعبیری دشمن درونی گروه محسوب شده و بی تردید با برخوردهای احساسی و متعصبانه سایرین روبرو خواهند شد.
تصورات انسانهای خودشیفته
تصورات آنها را میتوان به طور خلاصه به ترتیب زیر بیان نمود که برخی ذاتی و برخی اکتسابی به شمار میآیند. آنهامعتقدند که مردمی با فرهنگی غنی ، بسیار توانمند و با استعداد و مقید به اصول اخلاقی و نظر کرده خداوند هستند. گروه آنان بسیار پرافتخار و با عظمت است. و این عظمت نباید از طرف اعضای گروههای دیگر نادیده گرفته شود و گرنه به شدت حساسیت نشان میدهند. حال ممکن است این سوال پیش بیاید که ریشه و علل پیدایش احساس خودشیفتگی جمعی کجاست؟
علل پیدایش خودشیفتگی جمعی
آدمی در جوامع مختلف از قبیل گروههای فرهنگی، سیاسی، جغرافیایی و مذهبی زندگی میکند. برخی از این گروهها از بدو تولد با او همراه است و برخی را پس از بلوغ فکری و به تدریج برمیگزیند. اما این نوع از خودشیفتگی از آنجا به سراغش میآید که میپندارد به گروهی با ویژگیهای پر عظمت و فاخر تعلق دارد. از اینرو به رفتاری در شأن گروه خود از سوی دیگران، چشم دارد. از آنجا که انسان به دنبال هویتی اجتماعی برای خود میباشد تعلق خاطر و یا عضویت در گروههای سیاسی، مذهب، جنسیتی، نژادی، ورزشی و انجمنها از رواج بالایی برخوردار است. در افرادی که عزت نفس پایینتری نسبت به دیگران دارند خودشیفتگی گروهی بیشتر به چشم میخورد. آنها تا زمانی که در مورد هویت اجتماعیشان دارای تردید هستند برای بدست آوردن آن به ارزشهای گروهی متوسل شده و سعی در کسب ارزشهای اجتماعی برای خود دارند.
معایب خودشیفتگی جمعی
خودشیفتگی گروهی منجر به جداسازی انسانها از یکدیگر و تقسیمبندی به دو دسته خودی و غیرخودی میگردد. افرادی که دارای زبان، پوشش، و آداب و رسوم متفاوت میباشند به نظر غریبه میآیند. انسان در برخورد با افراد غیر خودی احساس ناامنی، تنفر و ناراحتی میکند اما در کودکان اینگونه نیست. آنها با دیدن غریبهها دچار احساس ناامنی شده اما تنفر و انزجار نه. خودشیفتگی جمعی غالباً به خاطر مرزبندیهای طبقاتی و گروهی، موجب دور افتادگی آدمها از همدیگر شده و ممکن است در مواردی با هم خصمانه رفتار کنند و یا حتی به خشونت و قتل هم مبادرت ورزند. ترور شخصیتهای سیاسی را میتوان از عوارض همین نگرش دانست.
ضروری میدانم یک نکته را یادآور شوم و آن اینکه گاهی داشتن تعصب به یک گروه الزاماً دشمنی با گروههای دیگر را به همراه ندارد. مثل حس وطن دوستی که یک انسان وطندوست راضی به مرگ و خواری سایر ملتها نیست وتنها به میهن خود عشق میورزد. بنابراین نمیتوان این احساس وطنپرستی را خودشیفتگی نامید.
درمان خودشیفتگی جمعی
طبق مطالعات و پژوهشهای انجام شده خودشیفتگی جمعی اجتنابناپذیر مینماید. اولین مرحله از درمان این اختلال روانی پذیرش فرد و احساس نیاز برای درمان است. چه اینکه این افراد بهطور کامل خود از خود راضی بوده و به نظر آنها این دیگران هستند که باید تغییر کنند. برای شخصی که دارای عزت نفس است ارتباط با سایر گروهها آسان بوده و از دستاوردهای سایرین خوشحال میشود. ارتباط برقرارکردن با سایر انسانها، پذیرفتن تفاوتها و گوناگونی آدمها و تقویت عزت نفس در افراد میتواند یکی از راههای مقابله با این اختلال باشد. بهتر میدانم اظهار نظر بیشتر پیرامون نحوه درمان خودشیفتگی را به متخصصان و رواندرمانگران واگذار نموده و به تنها به معرفی این عارضه بسنده نمایم.
4 دیدگاه
خدا قوت عالی بود بسیار روان دلنشین نوشته بودید لذت بردم👌👏🏻🌹
خانم محمدی عزیز خوشحالم که براتون مفید بود.
به نظر میاد درمان بیشتر مشکلات شناسایی و پذیرش و تقویت عزت نفس باشه. من هم در رابطه با وابستگی عاطفی مقاله ای نوشتم که درمانش رو به تقویت عزت نفس ارتباط دادم.
مطلب فوق العاده ای بود و از خوندنش لذت بردم
ممنونم از شما. حتما مطلب شما رو می خونم