آیا «بخشیدن دیگران» وظیفهی ماست. آیا همواره میتوان چشم خود را بهروی بیمبالاتیِ پایانناپذیر دیگران بست؟ آیا باید آغاز جلسه را تا ورود کسی که مدام دیر حاضر میشود به تأخیر انداخت و به محض ورود او به نشانهی احترام از جای خود برخاست. آیا اینکار به منزلهی تنبیه خود و سایرین نمیباشد.
در مراودات روزانه و معاشرت با دیگر افراد جامعه، گاهی به علل مختلف نظیر حواسپرتی، برداشت غلط از شرایط و از همه بدتر بیشعوری و بیمبالاتیِ برخی از افراد، حقوق شهروندی و آرامش و آسایش ما نادیده گرفته میشود. ممکن است عابری پایمان را لگد کند یا تنهای به ما بزند. یا رانندهای خودرویش را مقابل ورودی خانهمان پارک کند.
چشمپوشی از خطای دیگران کاری نیکو و درخور ستایش است. اما همیشه نمیتوان آزار دیگران را نادیده گرفت. چون لازمهاش نادیده گرفتن حقوق شهروندی خود میباشد. جالب اینجاست که اگر در پاسخ کسی که خطایی از او سر زده و با فعل امری «ببخشید» از شما عذرخواهی میکند تعلل یا اعتراضی بکنید و یا غر بزنید ممکن است از دستتان عصبانی هم بشود. چرا که بخشیدن را وظیفهی شما و بخشیده شدن را حق خود میداند. تنها باید بگویید «خواهش میکنم». در غیر اینصورت با عبارت «حالا مگه چی شده؟» مواجه خواهید شد. شک ندارم که عصبانی خواهید شد و تلاش میکنید حقوق شهروندی را از ابتدا برای وی تبیین و او را با وظایفش در برابر دیگران آشنا کنید. و به او بفهمانید که نمیشود هر کاری که دلش میخواهد انجام بدهد و بعد دستور بخشش را صادر کند.
کاش میدانستم قبل از ابداع این واژهی پرکاربرد و مشکلگشا آدمهای بیمبالات چهکار میکردند.
4 دیدگاه
درودی دوباره.
چقد قابل لمس بود این نوشتهتون. بارها اینو تجربه کردم. وقتی توضیح دادم که نمیشه با یه «ببخشید» همهچیو از یاد برد، طرف طلبکارم شده. فقط میتونم بگم: به امید آگاهی و رشد فرهنگی.
قلمتون سبز.
مدتیست که نیستید. گاهی اینجا میام و منتظر انتشار متنی دوباره از طرف شما هستم. انجامش بدید.
سلام به شما امیررضای عزیز. بله حتمأ حق با شماست. کمی سرم شلوغه اما حتما خواهم نوشت.
چقدر ظریف و دقیق نوشته بودید.
مودبانه پرخاش میکنن.