مقاله‌ها و داستان‌های مجتبی طاهری

سیگار زر

بابام کارگر بود. پول‌دار نبود. معلم هم نبود. اما مهربان بود. همیشه بوی سیگار می‌داد. روزی یک پاکت می‌کشید. یک روز زر، روزی شیراز، گاهی هما و شاید هم اُشنو. دست‌های زبرش را روی صورتم می‌کشید. وقتی به چشم‌های سیاهم نگاه می‌کرد نگاهش پر از مهربانی بود. می‌پرسید: «این دختر

ادامه »

بی‌سواد نباشیم

همان‌طور که می‌دانیم متن پیام اصلی‌ترین جزء در فرایند برقراری ارتباط است. واژه‌ها و کلمات، متداول‌ترین شکل یک پیام می‌باشند. اگر تماس با تلفن را نادیده بگیریم، در گذشته، ارتباط از طریق نامه رایج‌ترین روش ارتباط بوده است. نوشتن نامه و عریضه به عنوان یک مهارت و حرفه شناخته می‌شده

ادامه »
کیک تولدم

پنجاه سالگی

تاریخ من از اولین روز تابستون شروع میشه. امروز پنجاهمین سالروز تولدمه.تو پنجاه سالگیه که می فهمی بزرگ تر ها دیگه خیلی بزرگ تر از تو نیستند. و سنشون خیلی که باشه حدودای یک و نیم برابر سن تو ئه. قهرمان های زندگی، الگوها و مدل های شخصیتی و هنری

ادامه »